ماشین پروژه قسمت اول

ساخت وبلاگ

مقدماتی بر پروژه جمهوری اسلامی ایران

  هر روز همه چیز پیچیده تر می شد. و هر روز حس می کردم روی لبه تیغ دارم حرکت می کنم و از هر طرف که بروم یک روز بزودی سقوط خواهم کردم . یک حسی به من می گفت چیزهایی در جریان است . وقتی یک سلسله بمب گذاری بهم پیوسته در عراق و بغداد باعث کشتار بیشماری از مردم بی گناه می شد و آنها را تکه تکه می کرد و مشخص نبود چطوری این همه بمب گذاری انجام می شود و چرا دولت ناتوان است که از شهروندانش در برابر این همه کشتار محافظت کند اما اون جریان بسرعت با ظهور داعش و تشکیل یک حکومت اسلامی خشن با ایدئولوژی بسیار متعصبانه  به حداکثر خودش رسید . و چهره منفوری از خودشان بجا گذاشت به طوری که اسلام را بصورت یک حکومت سفاک خون ریز و متحجر نشان داده شد که برای پیشبرد  یک عده آدم با مغزهای روانی و دیوانه و یا افراد جاهل متعصب حاضر هستند دست به هر کاری بزنند. البته همین اتفاق هم سال ها قبل تر در ایران و بعد از اتقلاب آغاز شده بود و اون جریان را بازهم به خوبی حس می کردم . جریانی که با کشتار مردم در کوچه و برزن و خیابان ها مرتبط بود درواقع یک سری بمب گذاری ها ، ترور افراد و اشخاص  و یا بصورت کشتارهای زنجیره ای و نیز اعدام های فرا قانونی و یا توسظ عوامل سرخود و یا بدون رویه قضائی همچنان ادامه داشت و در این میان هم به مرور ترور نخبگان و حذف فیزیکی بسیاری از متفکرین هم بصورت هوشمند برنامه ریزی شده بود و  پروژه نظام جمهوری منهای مردم ایران خوب پیش رفت . اصلا انگار یک برنامه را بسیار هدفمند در حال اجرا بود و اربابان داشتن عروسک های خیمه شب بازی را به عنوان سران نظام اسلامی بر مسند حکومت جلوی مردم  حرکت می دادند و چندین پرده را از ابتدای انقلاب بخوبی اجرا کرده بودن. خواب به نظر می رسد جریاناتی بسیار هماهنگ بین اربابان برقرار است

وقتی برخی از متفکرین، روشنفکران و اندیشمندان در روزهای اول انقلاب شروع به زدن حرف هایی کردن که به نظر خیلی خطرناک می آمد چاره جز حذف نبود. ما سه راه داشتیم و این موارد را  در جلسه خصوصی با هم به شور گذاشتیم. اول باید مذاکراتی می کردیم تا  این آدم ها به راه ما بیایند و اگر نمی شد در این صورت یا ساکت بایستی می شدند و یا ساکتشان می کردیم. این کارها برای بقای نظام ما ضروری بود. خواب ساکت کردنشان راحت نبود آنها آدم های شناخته شده و معروفی بودند. و هر گونه  حرکت اشتباهی موجب بهم خوردن موازنه قدرت به ضرر ما تمام می شد. برای همین بود که این جریان را برنامه ریزی کردیم و اسمش را پروژه گذاشتیم و هر وقت که می دیدم اوضاع ممکن است از کنترل ما خارج شود . بسرعت وارد پروژه می شدیم.

پروژه در واقع برنامه ما برای حذف فیزیکی افراد و اشخاصی بود که ممکن بود در آینده برایمان دردسر درست کنند و به نیات شوم ما پی ببرند و  حکومتی که حالا به اسم امام زمان عج منتسب کرده بودیم . و خود را نماینده و جانشین خدای روی زمین می دانستیم آسیب برساند. من الان یکم عذاب وجدان دارم برای این همه خون های که برای حفظ قدرت زمین ریختم . گرچه که برای بقای حکومت چاره ای نداشتم.

دستور العمل هایی در پروژه وجود داشت این دستور العمل های به ما  به وضوح نقشه راه را تعیین می کرد و نیاز به  سعی و خطا هم نداشتیم چون همه چیز در آن کاملا روشن بود. اولین قانون می گفت باید یک دشمن مشخص داشته باشیم که همواره تمام مشکلات و حرکت مخالفین و منتقدین را به آنها نسبت دهیم تا قادر به حذفشان باشیم. و دوم دستورالعمل می گفت برای شناسایی عوامل خطرساز فعالیت احزاب و مطبوعات را در ابتدا آزاد اعلام می کنیم تا عناصر و عمال آن ها در تمام سازمان ها و جاهایی که ممکن است نفوذ داشته باشند و برای ما ناشناخته هستند شناسایی شود به عبارت دیگر بایستی یارکشی خطوط روشنفکران ، نخبگان و عمالشان مشخص شود تا بعد که تسویه حساب ها شروع شد .با این حربه اشخاص، نفوذی ها و صحنه گردان ها دیگر نمی توانستند با تقیه پیش گرفتن از دستمان خارج شوند. و اتفاقا پروژه خوب پیش رفت با  آزادی فعالیت احزاب ، تعداد 15 حزب اصلی خودشان را مطرح کردن ، اطلاعیه دادن  روزنامه چاپ کردن و بسیاری از آدم هایشان و طرفداران شان برایمان آشکار شد. حالا بایستی دست به کار می شدیم و تا سهمشان را از سفره انقلاب طلب نکرده بودن ترتیب کار را می دادیم که دست بر قضا یک طیف شان  مطالبات زیاده از حد هم داشتن ، بنابراین سریعا باید قیچی می شدن.  از احزاب کوچکتر شروع شد و فعالیت شان را غیر قانونی و خلاف موازین شرع و همسو با دشمن تشخیص داده شد. پروژه این طوری برای مان چینش شده بود ...حزب مجاهدین خلق و فدائیان خلق  که تعدادی از سران شان در ارکان نظام هم وارد شده بودند دست به شورش زدن و سعی به مقابله کردن. این جا فرصت برای اعضای پروژه بسیار مغتنم بود . خواب خودی هایی که به هیچکدام از این احزاب وابسته نبودند و به اصلاح مستقل و محبوبیت فراوانی داشتن را باید به نحوی با این جنبش مسلحانه که برایش عنوان منافقین را ساخته بودیم و دائما در بوق و کرنا می کردیم  نسبت می دادیم و این طوری از دست هر دو طرف خلاص می شدیم. و راهش خیلی ساده بود ...افراد مستقل و منتقد را می زدیم و گردن منافقین می انداختیم و بعد دوستانی را که کمتر وفادار بودند را هم به اسم منافق می توانستیم تسویه کنیم. خلاصه بازار مکاره درست شد و پر آشوب و مطابق با اهداف پروژه پیش می رفت. تا اینجا شد سه تا قانون و اما  قانون چهارم پروژه یک عبارت بسیار مشخص و ساده و البته مهم  داشت و می گفت اطلاعاتی که به رهبر کبیر انقلاب داده می شود فقط باید از یک مجرای مشخص باشد و تمام مبادی اطلاع رسانی از جهات دیگر مسدود شود و هر کسی که تلاش کند به هر نحوی اطلاعات را به اقای خمینی از مجرایی غیر اعضای پرژه برساند  یک خائن ، یک ابوموسی اعشری و یک ساده لوح بدون تفکر سیاسی و بدون تدبیر است و خلاصه باید عقل و  منطقش را زیر سوال ببریم تا رهبر انقلاب به حرف او دیگر اعتماد نکند و فقط حرفهایی که ما به او می زنیم را بپذیرد. همیشه آدم های در یک انقلاب فدایی و جان بر کف بودند که عضو اصلی شورای انقلاب ها بودند و برای یک هدف مقدس می جنگند و یا شکنجه می شوند. اما در میان سران یک انقلاب فقط یک نفر باید رهبر شود و مابقی آن اعضا بایستی به نحوی حذف شوند تا  آرمان های انقلاب  براحتی قابل انحراف شود. وقتی اعضای شورای انقلاب حاضر و ناظر باشند ممکن است اقدامات رهبر را زیر سوال ببرند در این صورت انحراف امکان پذیر نخواهد بود و پروژه با شکست مواجه خواهد شد . این کاملا مشخص بود که در تمام انقلاب های دیگر چنین رخدادی براحتی قابل بررسی و مشاهده بود. و به هر نحوی هم که شده باید سران انقلابیون فقط و فقط وفادار به رهبر بدون هیچگونه تعهدی به مردم و کشور باقی بمانند. وگرنه حذف توسط پروژه حتمی است. من اینجا می خواهم تمام قوانین پروژه را به شما بنویسم و متذکر شوم که این جریانی که حس می کنیم چطور توسط ماشین پروژه برنامه ریزی می شود

وقتی حکومت در ید ما قرار گرفت بزودی متوجه شدیم ، سطح توقعات مردم کشور و میزان بودجه ای که برایش در نظر گرفته شده است تطبیق نمی کند زیرا بخش عمده ای پول ها را برای اهداف پروژه نیاز داشتیم. اما نمی توانستیم از تعهدات انقلاب به منظور رفاه اجتماعی  و عدالت اجتماعی بسرعت چشم پوشی کنیم . پس دستورالعمل های پروژه را به دقت مطالعه کردیم و به یک قانون بسیار کلیدی رسیدیم . که در آن مشخص می کرد برای انحراف از اهداف انقلاب کذایی می بایستی انحراف اذهان عمومی را ایجاد کنیم

ادامه دارد...........................................................

"فایدهٔ تحریم ها بر علیه ایران" !!...
ما را در سایت "فایدهٔ تحریم ها بر علیه ایران" !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iranmaster بازدید : 95 تاريخ : شنبه 18 خرداد 1398 ساعت: 13:34