ماشین پروژه قسمت دوم

ماشین پروژه2

وقتی حکومت در ید ما قرار گرفت بزودی متوجه شدیم ، سطح توقعات مردم کشور و میزان بودجه ای که برایش در نظر گرفته شده است تطبیق نمی کند زیرا بخش عمده ای پول ها را برای اهداف پروژه نیاز داشتیم. اما نمی توانستیم از تعهدات انقلاب به منظور رفاه اجتماعی  و عدالت اجتماعی بسرعت چشم پوشی کنیم . پس دستورالعمل های پروژه را به دقت مطالعه کردیم و به یک قانون بسیار کلیدی رسیدیم . که در آن مشخص می کرد برای انحراف از اهداف انقلاب کذایی می بایستی انحراف اذهان عمومی را ایجاد کنیم

انحراف اذهان عمومی موضوع کلیدی و مهمی بود با این رویکرد ما می توانستیم از زیر بار مسئولیت ها و تعهدات مان فرار کنیم و اتفاقا این رویه در ایران خوب جواب می داد. اساسا سفسطه گرایی و رفتارهای آنارشیست در میان مردم توسط روحانیون و آخوند های حکومتی به مرور و طی سالیان زیادی جا افتاده بود. سال های زیادی بود که روحانیون ،روضه خوان ها و دیگر افراد تبلیغاتچی در نظام اسلامی، کلی خرافات بی سرو ته ی را به خورد ملت می دادند. و آنقدر این طومار خرافات پر از تناقضات و توهمات و تخیلات توسط محدثین و مورخین و نیز ناقلین آن ها پر مایه شده بود که سوفسطیان کبیر هم نمی توانستن چنین خزئبالاتی را  به شکل یک اصول دینی و نظام اجتماعی و به نام مذهب  بخورد یک جامعه بدهند و ملت به قبولانند. و لذا نتیجه می گیریم که انحرافات در این جامعه ای که مردم دچار خرافات هستند و هیچگونه تفکری و تعمقی از خودشان ندارند بسیار راحت تر اتفاق می افتد. تا مردمی که  درباره امور کشورشان فکر میکنند باهم متحد هستند و جلوی اشاعه خرافات مذهبیون را در یک جامعه می گیرند. و  با آنها با نیروی تفکر مقابله می کنند.

 به هر صورت جنگ تحمیلی 8 ساله دستاویز انحراف اذهان عمومی را برای ما ایجاد کرد. شاید می توانستیم با اصول دیپلماتیک جنگ خانمان سوز را با تلفات و هزینه کمتری به اتمام برسانیم. اما این جنگ همان انحراف اذهان عمومی را به ما هدیه می داد و بنابراین فرصت خوبی بود تا  کارهای زیادی را که بایستی انجام دهیم را با کیفیت بهتری انجام دهیم. تسویه حساب احزاب شروع شد و تمام اقدامات همه احزاب را غیر قانونی اعلام کردیم و سران آنها دستگیر و تسویه شدند.چنانچه جنگ زودتر از موعد به پایان می رسید ممکن بود خواسته های مردم بسوی انقلاب 57 بازگردد اما با طولانی شدن جنگ ، خواسته ها و توقعات مردم و به تبع آن فرسایش یافت و کمرنگ می شدند. هر وقت در اثر نزدیکی به انتخابات وعده و وعید های نامزدها افزایش می یافت و ما هم در حمایت از اشعار انتخاباتی توجه به اقتصاد و معیشت را مد نظر قرار می دادیم. بزودی پس از انتخابات و با همان حربه قدیمی پروژه یعنی انحراف اذهان عمومی مطالبات و خواسته های مردم را منحرف کرده و دچار فرسایش می ساختیم و پول های کشور را خرج ماشین پروژه می کردیم. مثلا یک روز به بهانه دستاورد هسته ای یک روز به بهانه تحریم منشور فصل هفتم و یک روز به بهانه تحریم های ظالمانه و همین طور هر بار با ایجاد یک دشمن فرضی و انحراف در مطالبات مردم آنها را دچار یک فرسایش چندین ساله کرده و باز در نقطه آغاز قرار می گرفتیم. و هرگز و هرگز مطالبات مردم و تعهدات و اشعار ما تحقق پیدا نمی کرد و ملت ایران هم این گونه انحرافات را بسادگی می پذیرفتن. ماشین پروژه درست شبیه مارهای ضحاک بود که شیطان بر پیشانی او بوسه زد و اژدهای شکم باره ای را برایمان به یادگار گذاشت و ما درست شبیه ضحاک زمان نه به مغز جوانان که به خون آنها تشنه هستم.

جنگ خانمان سوز بیش از نیمی از کشور را به ویرانی کشید و تمام زیرساخت های کشور را از بین برد. اما ما همچنان تمایل به جنگ داشتیم و شعار های مرگ بر آمریکا و منافقین را سرلوحه تمام امور کشورمان کرده بودیم. یک از دستاوردهای ما که قرار بودیم به دنیا تقدیم کنیم صدور انقلاب اسلامی بود و حکومت عدالت اجتماعی ، اما بزودی هیچ کشور حاضر به دوستی با ما نبود حتی کشورهای اسلامی هم از نظام ما متنفر بودند اما فقط دلیلش صدور انقلاب نبود بلکه یک پای ایجاد اختلاف بین ملت ها و مذاهب سران نظام ما بودند که منجر به خشونت و درگیریهای شدید و جنگ در کشورهای اسلامی می شدند. که به دلیل ترویج خشونت و خرافات و تحریک قومیت ها و مذاهب بوده است در واقع کشتار مسلمانان از اولویت های ماشین پروژه بود و ما در ترویج خشونت و قحطی و مصائب مسلمانان دنیا بسیار خوب عمل کردیم. به عبارتی با ایجاد تفرقه ها که اصل اساسی پروژمان بود توانستیم موفقیت های زیادی برای ریختن خون مسلمین و بدنام کردم مذهب اسلام بازی کنیم

یکی از قوانین مهم در پروژه که در دنیا اثبات شده بود و ما توانستیم به همت قوای انقلابی، ملت سلحشور و همیشه در صحنه ظلم علیه باطل تودهنی محکمی به  امپریالیسم جهانی بزنیم و آن قانون را نقض کنیم موضوع تجارت و رقابت سازمان های دولتی با بخش خصوصی است. در کتب مدیریتی که سرزمین کفار آن را  نگارش کرده بودند گفته می شد دولت هیچوقت یک بازرگان و تاجر خوبی نیست چون توان مقابله با بخش خصوصی را ندارد بنابراین بهتر است دولت یک ناظر بر بخش خصوصی باشد تا یک رقیب اما با اتکا به تفرقه و تدبیر چنان رونقی برای بخش دولتی ایجاد کردیم که هیچ  شرکت خصوصی در هیچ زمینه قادر به رقابت با ما نبود بلکه سود فراوانی از حماقت این ملت سلحشور هم  به چنگ آوردیم. چند نمونه آن را که در واقع بر اساس قوانین پروژه بازنویسی شده است در اینجا می آورم. مثلا وقتی قیمت خودرو در بازار داخلی 80 میلیون تومان است ، ما از طریق فروش فوری 86میلیون تومان به ملت غالب کردیم. و همه مردم برای خریدش نه تنها صف می کشند که  حاضر بودن همدیگر را بخاطر آن پاره هم بکنند. و ضمنا از ما هم متشکر بودند که چنین رحمتی برایشان فراهم کردیم .شاید می پرسید چه قانونی در پروژه بود که این ملت را به این بدبختی و فضاحت کشاند و اسباب خنده برای دیگر ملل دنیا را ایجاد کرد. تا جایی که به یکی از موضوعات مورد بحث کودکان در زمینه ملت جاهل و فریب خورده شناخته شده ایم.  البته عوامل زیادی دست داشتند که همه آنها را  خواهم نوشتم. اما عمده آن بی اعتمادی به آینده اقتصادی، توسعه نظام دلال بازی ، حرص و آزمندی مردم در خالی کردن جیب همدیگر با هزاران ترفند که توسط ما به آنها آموزش داده شد. ما کارهای زیادی کردیم تا بتوانیم ملت ایران را به دریوزگی ، بدبختی ، سر افکندگی ، بیگاری برای دیگر ملل، و خلاصه کلام یک ملت نامید و درمانده برسانیم. تمام این کارها توسط ماشین پروژه و به همت ما در نظام اسلامی انجام شد. و خدا را شاکر هستیم که همچان به پشوانه ولایت فقیه هیچ آسیب دیگری به این کشور نرسیده است. گرچه که ما جیب مردم را خالی کردیم اما مغزشان را زودتر از جیب شان خالی کردیم و حرصشان را تا نهایت ممکن تحریک کردیم. ما در پروژه واقعا قادر بر هر امری هستیم چون فضائل و رذائل انسانی را خوب درک می کنیم و می دانیم چطور با رذائل و پستی های آدمی زاد می توانیم بر امور انسان ها مسلط شویم

آن شنیدستی که در اقصای غور

بار سالاری بیفتاد از ستور

گفت چشم تنگ دنیا دوست را

یاقناعت پر کند یا خاک گور

ادامه دارد.....................