✍️ سعید قاسمی نژاد
تبرئهاش در محکمهی تاریخ تنها توسط مردم عادی صورت نپذیرفته؛ حتی در مطبوعات و کتابهایی که در داخل ایران چاپ میشود طنین تبرئه او بلند و بلندتر میشود. وقتی به پدرش، رضاشاه بنیانگذار ایران مدرن میرسیم، رودربایستی با امام راحل و نظام مقدس کمتر میشود و مردی که روزگاری منفورترین منفورین قلمداد میشد با صدای بلند مورد ستایش قرار میگیرد.
سه دهه پس از سرنگونی شاه و در مقایسه با عصر جمهوری اسلامی و روحانیون حاکم، زمان شاه برای برخی همچون بهشت برین و خود او چون فرشته به نظر میآید.
از تولید موشکهای دوربرد و تبدیل کردن ایران به پدرخوانده دست و دلباز عمده جنبشهای تروریستی در سرتاسر دنیا که بگذریم، جمهوری اسلامی تقریبا در هیچ عرصهای دستاورد چشمگیری نداشته است. وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر شاه بیگمان درخشانترین دوران تاریخ معاصر ایران است: رشد اقتصادی بالا، رفاه مناسب، باسواد شدن جمعیت، ساخته شدن زیرساختها، آزادیهای اجتماعی خصوصا برای جوانان و زنان و…
در مقابل اما هر چه از حکومتش گذشت بر خودرایی و استبدادش در عرصه سیاسی افزوده شد؛ بیشتر و بیشتر به این نتیجه رسید که نه نخبگان و نه توده در ایران لیاقت آزادی سیاسی که هیچ، لیاقت طرف مشورت قرار گرفتن را هم ندارند. اعتقادش به خودش و دانشش روزبهروز بیشتر میشد و در تمامی کارها دخالت میکرد. یک دهه رشد اقتصادی بالا را که ماحصل کار تکنوکراتهای تحصیلکرده بود، به حساب هوش و ذکاوت خود گذاشت. اوج گرفتن قیمت نفت در دهه هفتاد همچون بنزینی بود بر آتش خودبزرگبینیاش و همان هم کارش را ساخت. زمام امور اقتصاد کشور را در دست گرفت و کشور را با بحرانی اقتصادی مواجه کرد که همه را ناراضی کرد.
در کنه شخصیتش فردی ضعیف بود که در مقابله با مشکلات خود را میباخت؛ وقتی کارتر به قدرت رسید در ضعیفترین موضعش بود و تحت فشار کارتر به مخالفان میدان داد. ترکیب بحران اقتصادی و آزادیهای سیاسی به زمینش زد.
برخی ضعفش در آستانه انقلاب را به حساب بیماریاش میگذارند. شاه اما همیشه ضعیف بود، در ۳۲ و ۴۲ هم علم و زاهدی و دیگران به دادش رسیدند وگرنه او توان ایستادن نداشت. در ۵۷ مردمانی از جنس علم و زاهدی دور و برش باقی نمانده بودند که به دادش برسند. اگر دارو نمیخورد هم بعید بود بتواند از پس مخالفان بر بیاید. در سالهای آخر حکومتش چشم دیدن افراد مستقل را نداشت در نتیجه وقتی به افراد جسور که بتوانند بحران را کنترل کنند نیازمند شد کسی را نیافت و تسلیم سرنوشت تلخش شد.
اگر بخواهیم بر اساس روندی که حکومت شاه در حال طی کردن بود و اتفاقاتی که پس از او افتاد دست به تحلیل بزنیم میتوان گفت اگر انقلاب نمیشد شاه که سرطان داشت پس از چند سال میمرد و فرزندش به جای او بر تخت مینشست. با رشد طبقه متوسط، توسعه اقتصادی کشور، فروپاشی اتحاد شوروی و همزمان با موجِ گذار به دموکراسی، ایران نیز به یک پادشاهی مشروطه با دمکراسی پارلمانی بدل میشد که پادشاهیاش کمرنگتر و دمکراسی و پارلمانش پررنگتر میشدند. به احتمال زیاد ایران اکنون کشوری بالنسبه توسعهیافته با مردمانی بالنسبه مرفه میبود.
پهلوی، میانپردهای بود خوش آب و رنگ میان عقبماندگی قاجار و ارتجاع جمهوری اسلامی؛ طبیعتا به مذاق مردمان عقبماندهی مرتجع خوش نیامد و در اولین فرصت کارش را ساختند. ایرانیان وقتی به تاریخ معاصرشان مینگرند متوجه اشتباهات بسیاری میشوند؛ مهمترین آن اشتباهات اما انقلاب ۱۳۵۷ است "فایدهٔ تحریم ها بر علیه ایران" !!...
ما را در سایت "فایدهٔ تحریم ها بر علیه ایران" !! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : iranmaster بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 20 شهريور 1397 ساعت: 20:32